در انتظار تو بودم...


1 - به رهگذار تو چندان در انتظار تو بودم
2 - کز انتظار تو گویی که جانثار تو بودم
3 - چنان دچار تو بودم بدون چاره شبی من
4 - به رغم فاصله گویی که در کنار تو بودم
5 - چو قطره ای که ز رُودی، رَوَد به دیدن دریا
6 - گذشته بوده ام از خویش و رهسپار تو بودم
7 - چرا و چُون نَتَوانم شدن به مَسلکِ حلاج؟
8 - نه یک دو باره که صد باره سربدارِ تو بودم
9 - چو سایه با سر اگر من دویده ام پیِ پایت
10 - چه انتظارِ جز از این؟، که از تبار تو بودم!
11 - به روزگار غَنا هم که درد فقر کشیدم
12 - ز بس که با همه دارایی ام ندارِ تو بودم
13 - چگونه باز نبازم ردیف و قافیه را من؟
14 - منی که وقت تَغزُّل سرِ قُمار تو بودم!
15 - به غیرِ یادِگارِ غزل مفتخر نبودم اگر من
16 - غزال من که همین هم به افتخار تو بودم
17 - #یادگار

درباره ما


هم سرایی(اقتراح) نوعی سخن منظوم ِ مبتنی برمشارکتِ ذوق ها وقریحه ها حولِ یک اندیشه یا خیال شاعرانه است که ازسوی یک تن پیشنهادمی شود وبه فعالیتِ خلّاقانه ی جمعی می انجامد.به سخنی دیگر،این شیوه سخن، سُرایشی جمعی وهم خیالیِ گروهی با درونمایه ومضمونی یگانه است.


تمام حقوق برای سایت هم سُرایی محفوظ است. 1400