بُوالهوس


1 - با همه بُوالهَوسی دل چو ببندی به کسی
2 - نِه ای عاشق، که پی ظرفِ شکر خر مگسی
3 - تو خسی و مسگی گر چه که طاووس وَشی
4 - بس که از عشق به دنبال هوا و هوسی
5 - گر چه از دام رها گشته ای، ای مرغ، ولی
6 - تا ز مانی که پی دانه رَوی در قفسی
7 - تا نگشتی چو گُهر در کف دریای ادب
8 - روی دریا تو همان خاری و خاشاک و خَسی
9 - یک شبه از ره صدساله مرو پیش که خویش
10 - رفته باشی به هر اندازه که در پیش، پسی
11 - هر که شد یار نشد بر سر دوشم جز بار
12 - آرزو می کنم اکنون نفسی، هم نفسی
13 - یادگار ار شکند بغض سکوتِ تو چه سود؟
14 - هست فریاد ولی نیست که فریاد رَسی!
15 - ✍... #یادگار

درباره ما


هم سرایی(اقتراح) نوعی سخن منظوم ِ مبتنی برمشارکتِ ذوق ها وقریحه ها حولِ یک اندیشه یا خیال شاعرانه است که ازسوی یک تن پیشنهادمی شود وبه فعالیتِ خلّاقانه ی جمعی می انجامد.به سخنی دیگر،این شیوه سخن، سُرایشی جمعی وهم خیالیِ گروهی با درونمایه ومضمونی یگانه است.


تمام حقوق برای سایت هم سُرایی محفوظ است. 1400